فقط در سال 1994 آلمان بیش از 100 یخچال فریزر خانگی تولید کرده است که با ایزوبوتان و پروپان و یا مخلوط آنها کار می کنند . نمونه ی این نوع سیستم ها که در چین ، برزیل، آرژانتین، هند، ترکیه و شیلی نیز ساخته می شوند، در یخچال به حجم 130 لیتر ، حدود 20 گرم ایزوبوتان شارژ می شود که 12 گرم آن در روغن کمپرسور حل می شود. در ارزیابی تولیدکنندگان ، بازدهی یا ضریب برودتی در این یخچال ها در مقایسه با R12 تقریبا یکسان است( 1+ درصد) و تغییرات جزیی در ساختمان کمپرسور لازم است. از روغن های معدنی موجود می توان در کمپرسور استفاده کرد و مواد واشرها و عایق ها و لوله و قطر آن ها همانی است که قبلاً در سیستم های فریونی استفاده شده است.
در سیستم های جدید درجه ی حرارت انتهای تراکم کمتر از حالتی است که R22 یا R502 استفاده می شد . اگر قبلاً سیستمی با R22 کار می کرد، با شارژ پروپان ، 10 درصد از بازدهی برودتی کاهش می یابد و اگر با R402 کار می کرد با پروپان ، 15 درصد از بازدهی کاهش می یابد ، اما این کاهش بازدهی برودتی را می توان با اضافه کردن پلی پروپیلن به پروپان جبران کرد .
پروپان در پمپ های حرارتی نیز کاربرد پیدا کرده است. در نروژ پمپ حرارتی با قدرت 45 کیلو وات با پروپان و با کمپرسور نیمه هر متیک و مبدل صفحه ای کار می کند که مقدار پروپان در سیستم کمی بیشتر از یک کیلوگرم است. پروپان دارای بو و قابل اشتعال و انفجار است، بنابراین لازم است دستگاه در محل مخصوصی قرار گیرد . به عقیده ی متخصصان ، مساله ایمنی و کنترل در مورد اشتعال و انفجار پروپان قابل حمل است. موسسه ی صلح سبز معتقد است که انسان قادر به حل مشکلات اشتعال وانفجار است، اما طبیعت در مقابل تخریب خود بی دفاع است. در زلاندنو اجازه ی استفاده از هیدروکربن ها در یخچالهای جاری داده شده است. در آمریکا استفاده از هیدروکربن ها تعداد آتش سوزی تا 30000 در سال افزایش می یابد .
کنفرانس سازمان بین المللی در مورد محیط زیست در ریودوژانیر و مساله قرار داد حاشیه ای تغییر آب وهوا را مطرح کرد. بیش از 160 کشور جهان این قرارداد را امضا کرده اند و ده ها کشور آن را به تصویب رسانده اند.
حتی آمریکا نیز که مدت زیادی این قرارداد را امضا نمی کرد ، در آوریل سال 1994، کم کردن مقدار گازهای گرما زا به مقدار سال 1990 تا سال 2000 را وظیفه ملی اعلام کرد.
موقعیت قرارداد حاشیه ای که برای کاهش غلظت CO2 در اتمسفر معیارهایی قایل شده است ( فقط برای تامین انرژی الکتریکی 3/1 کلی پخش CO2 حاصل می شود) بسیار جدی است ، اما بسیاری از کشورها در حال حاضر به سختی می توانند این وظیفه را عملی کنند.
طرفداران و توسعه دهندگان قرارداد حاشیه ای ، در سال 1995 در برلن سال 1996 ، در ژنو و سال 1997 در ژاپن گرد آمدند و منابع پخش گازهای گرمازا و منابع آلودگی اتمسفر را مورد توجه قرار دادند. کشور ژنو از سال 1991 بر پخش CO2 مالیات برقرار کرده است .
کارشناسان IPCC معتقدند که اقدامات انجام شده برای جلوگیری از گرم شدن زمین کافی نیست . گرچه در صنایع برودتی اقدامات لازم شروع شده است و در اکثر کشورها مساله کاربرد مبردها که اثر گلخانه ای در حد CO2 دارند و از طرفی بازدهی برودتی خوبی نیز دارند، مطرح شده است که از آن جمله آب (R718 ) ، هوا(R759 ) ، ازت(R758 ) ، آمونیاک (R717 ) ، دی اکسید کربن (R744 ) ، انیدریک کربنیک و هلیوم ، بیشتر مطرح هستند . این مبردها را اغلب خالص یا طبیعی می نامند . اولین کنفرانس مبردهای خالص ( طبیعی ) در سال 1994 در آلمان تشکیل شد و دومین آن در سال 1996 در دانمارک و سومین آن در آمریکا و چهارمین کنفرانس در ژوئن سال 1998 در اسلو (نروژ) تشکیل شده است. تشکیل مرتب این کنفرانس ها نشان دهنده ی ضرورت آگاه سازی بین المللی است.
دی اکسید کربن (65/80 درصد) ، متان (78/14 درصد ) اکسید ازت (74 درصد ) و گازهای دیگر از قبیل HFC و تتراکلرید کربن و هگزافلورید گوگرد (83 درصد) ، بنابراین با توجه به این آمارها CO2 بیشترین درصد را در اتمسفر زمین دارد و اگر پخش CO2 را بتوان در حد سال 1994 ثابت نگه داشت ، در آن صورت تا سال 2100 غلظت آن در اتمسفر می تواند دو برابر مقداری که در ابتدای عصر پیشرفت فناوری بود، برسد(یعنی سال 1750) . پس می توان دریافت که اثر مستقیم گازهای گلخانه ای در گرم شدن هوای زمین ، حتی اگر گازهای CFC وhcfc را به فهرست آن ها اضافه کنیم ، آن چنان زیاد نخواهد بود بلکه آن چه که اضطراب آور است اثر برایند این گازهاست که براساس ضریب عمومی افزایش گرمای هم ارز آن ها (TEW 1 ) تعیین می شود . این ضریب دو مولفه را در خود می گنجاند:
TEW1=GWP.M+aB
مولفه اول که در آن پتانسیل افزایش گرمای زمین (GWP ) در مقدار جرم توزیع گاز M ضرب شده است، اثر مستقیم بر افزایش گرمای زمین را نشان می دهد . دومین مولفه حاصل ضرب مقدار انرژی الکتریکی (B ) که در تمام عملکرد ماشین مبرد مصرف می شود ، ضریبa مقدار پخش CO2 در اتمسفر زمین را که به ازای تولید انرژی الکتریکی به مقدار 1 کیلو وات در ساعت است، نشان می دهد . به هنگام تولید این مقدارانرژی در ایستگاه های آبی تولید برق ، موتورهای بادی و دستگاه های انرژی هسته ای که CO2 در اتمسفر زمین پخش نمی کنند ، a=0 است.، اما برای تولید یک کیلو وات ساعت انرژی الکتریکی در نیروگاه های حرارتی تولید برق بنا به اطلاعات مرکز پمپ های حرارتی آژانس بین المللی انرژی سال 1992 ، در اروپا به طور متوسط 52/0 کیلو گرم (در برخی کشورهای اروپایی دو برابر این مقدار) و در آمریکا شمالی 67/0 کیلوگرم CO2 به اتمسفر وارد می شود .
اگر مدت متوسط استفاده از یک دستگاه برودتی 15 تا 20 سال باشد ، موازنه ی دوم که اثر مجازی ( غیر مستقیم ) مبرد را نشان می دهد ، قسمت عمده ی این محاسبه را تشکیل می دهد (95 درصد تا 98 درصد از TEW1 ).
تصمیم درباره ی چگونگی استفاده از مبرد R22 و دیگر مبردهای گروه HCFC در نشست هفتم و در سال 1995 (وین) گرفته شده در این نشست ممنوعیت استفاده از R22 و دیگر مبردهای HCFC بین سال های 2020 تا 2040 تعیین شده است اما کشورهای صنعتی محدوده ی زمانی حذف این مبردها را بسیار زودتر در نظر گرفته اند ؛ برای مثال سوئیس تاریخ بین سال های 1998 تا 2002 را تعیین کرده است. آلمان استفاده از HCFC را در سیستم های برودتی جدید از سال 2000 ممنوع اعلام کرده است. سوئد از سال 2005 و آمریکا اجتناب از R141b را سال 2003 و R22 را سال 2010 و R123 را سال 2020 تعیین کرده است.اتحادیه اروپا نیز از سال 200 خواهان ممنوعیت R22 و R502 است. به دنبال برنامه ریزی مبردهای غرب لایه ازن پیشنهادی برای جایگزینی این مبردها انجام شده است . جدول(1) مبردهایی که برای جایگزینی R22 وr502 پیشنهاد شده است ارایه می دهد. R143a ، R134a ، R32 ، R124a از بقیه مبردها بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند:
مقایسه مبردها
از بین این 5 مبرد، r32 و r143a قابلیت اشتعال و بقیه از نظر مصرف انرژی و ضرایب اشتعال حرارت نسبت به R22 وr 502 بهترند. مخلوط هایی ون R152a R118a ، 227 R ، R236 ، R116 ، R846 ، دارای کلر نیستند. در جدول (2) انواع مخلوط ها که اکثرآنها دارای مارک تجاری استاندارد هستند ، مشخص شده اند . امروزه مساله جایگزینی مبردها نه تنها از نظر بی خطر بودن برای لایه ی ازن بلکه از نظر گرم شدن کره ی زمین ( پتانسیل گرمازایی) نیز مورد بررسی قرار می گیرند. مبردهای بی خطر برای لایه ازن و مخلوط های آن ها همه از گازهای رادیو اکتیو هستند یعنی هنگام راه یابی و پخش اتمسفر ، شرایط به وجود آمدن اثر گرمازایی را فراهم می کنند . در جدول(1) پتانسیل گرمازایی (GWP ) این مبردها به صورت جداگانه آمده است . این پتانسیل هزاران بار از پتانسیل دی اکسید کربن (CO2) که به عنوان معیار قیاس گرفته شده ، بیشتر است . کنفرانس OON که با موضوع محیط زیست و پیشرفت در ریووژانیرو و در ژوئن سال 1992 برگزار شد، از گرم شدن کره ی زمین به عنوان خطرناک ترین منشاء تغییرات محیط زیست نام برده است.
تغییرات آب وهوا
گزارش گروه بین المملی متخصصان درباره ی تغییرات آب وهوا (IPCC ) در دسامبر سال 1995 گویای این است که انتظار می رود تا پایان قرن 21 دمای زمین تاC0 2 تغییر پیدا کند ( براساس منابع مختلف این تغییرات از 1+ تا C0 3+ نوسان خواهد داشت.) همین گزارش حاکی است که در بررسی های انجام شده تا سال 1990 را یابی (پخش) گازهای مختلف به اتمسفر چنین نشان می دهد.
در بعضی از کاربردها فرایندهای مستقل از هم به صورت گروهی کار میکنند مانند گورهی از فرایندهای سیستم بانک اطلاعاتی توزیعی را پیاده سازی میکنند. در مواد اغلب لازم است یکی از فرایندها پیامی را به سایر اعضای گروه ارسال نماید. اگر گروه کوچک باشد، میتواند پیام نقطه نقطه را به تمام اعضا صادر کند. اگر گروه بزرگ باشد، این راهبرد گران تمام میشود. گاهی میتوان از پخش استفاده کرد، اما استفاده از پخش برای اطلاع دادن به 1000 ماشین در شبکهای با میلیونها گره کارآمد نیست، زیرا اغلب گیرندهها علاقهای به پیام ندارند (حتی در حالت بدتر، علاقه دارند و تصور دیدن آن را ندارند.) بنابراین باید بتوانیم پیامها را به گروهی بفرستیم که اندازه آن گروه از نظر عددی بزرگ باشد ولی در مقایسه با کل شبکه کوچک باشد.
ارسال پیام به چنین گروهی چند پخشی نام دارد و الگوریتم مسیریابی آن، مسیریابی چند پخشی نامیده میشود. در این بخش یکی از روشهای مسیریابی چند پخشی را بررسی میکنیم.
برای انجام چند پخشی نیاز به مدیریت گروه است روشهایی برای ایجاد و حذف گروه لازم است و نیاز به فرایندهایی برای اتصال به گروه و ترک آن است. انجام این کارها به عهده الگوریتم مسیریابی نیست. آنچه که به الگوریتم مربوط میشود این است که وقتی فرایندی به گروه ملحق میشود، آن را به میزبان خود خبر میدهد. توجه به این نکته مهم است که مسیریابها میدانند کدام میزبان آنها به کدام گروه تعلق دارند. یا میزبانها باید تغییر در گروه را به اطلاع مسیریابها برسانند، یا مسیریابها هر از چند گاهی از میزابانها درخواست کنند. در هر دو روش مسیریابها میفهمند که میزبانهای آنها در چه گروه هایی قرار دارند. مسیریابها به همسایههای خود خبر میدهند و بدین ترتیب اطلاعات از طریق زیرشبکه انتشار مییابد.
برای مسیریابی چند پخشی، هر مسیریاب، درخت پوشایی را ایجاد میکند که تمام مسیریابهای موجود در زیر شبکه را در بر گیرد. بعنوان مثال در شکل 13 (الف) زیر شبکهای با دو گروه 1 و 2 وجود دارد. بعضی از مسیریابها به میزبانهایی دست یافتند که متعلق به یک یا هر دو گروه است (همانطور که در شکل آمده است). درخت پوشای مربوط به مسیریاب سمت چپ، در شکل 13 (ب) آمده است.
وقتی فرایندی بسته چند پخشی را به گروهی میفرستد، اولین مسیریاب، درخت پوشای خود را بررسی کرده آن را هرس میکند. برای این کار تمام خطوطی را که به میزبانهایی میروند که عضو این گروه نیستند حذف میکند. در مثال مورد نظر ما شکل 13 (ج) درخت پوشای هرس شده مربوط به گروه 1 را نشان میدهد. شکل 13 (د) درخت پوشای هرس شده مربوط به گروه 2 را نشان میدهد. بستههای چند بخضی فقط از طریق درخت پوشای مناسبی ارسال میگردند.
راههای گوناگونی برای هرس کردن درخت پوشا وجود دارد. ساده ترین آنها وقتی مورد استفاده قرار میگیرد که از مسیریاب حالت پیوند استفاده گردد و هر مسیریاب از توپولوژی کامل زیر شبکه آگاهی داشته باشد از جمله بداند کدام مسیریاب به کدام گروهها تعلق دارند. سپس درخت پوشا را میتوان با شروع از انتها هر مسیر و ادامه دادن به سمت ریشه هرس کرد برای این کار باید تمام مسیریابهایی را که متعلق به گروه مورد نظر نیستند حذف کرد.
در مسیریابی بردار فاصله باید از روش دیگری برای هرس کردن استفاده کرد الگوریتم اصلی پیشروی مسیر معکوس است اما هر گاه مسیریاب فاقد میزبانی به گروه خاصی متعلق باشد و به مسیریابهای دیگر متصل نباشد پیام چند پخشی برای آن گروه را دریافت میکند، آن گروه با پیام PRUNE پاسخ میدهد و به فرستنده میگوید که بستههای چند بخشی دیگری نفرستد. وقتی این پیامها به تمام ورودیهای یک مسیریاب برسند که در بین میزبانهایش فاقد اعضای گروه است این مسیریاب نیز میتواند با PRUNE پاسخ میدهد. در این صورت زیر شبکه به طور بازگشتی هرس میشود.
یکی از عیبهای این الگوریتم این است که در شبکههای بزرگ به خوبی کار نمیکند فرض کنید شبکهای دارای n گروه است و هر گروه به طور متوسط دارای m عضو است. برای هر گروه m درخت هرس شده پوشا باید ذخیره گردد و در نتیجه تعداد کل درختها mn است. وقتی گروهها بزرگ باشند حافظه زیادی برای ذخیره همه درختها لازم است.
طراحی دیگر از درختهای هستهای (بالاردای و همکاران 1993) استفاده کرده است. در اینجا در هر گروه یک درخت پوشا محاسبه میشود، به طوری که ریشه (هسته) در نزدیک به وسط گروه قرار دارد. برای ارسال پیام چند بخشی میزبان آن را به هسته میفرستد و چند پخشی در سراسر درخت پوشا انجام میشود. گرچه این درخت برای تمام منابع بهینه نیست کاهش m درخت به یک درخت در هر گروه موجب صرفه جویی در حافظه میشود.
مسیریابی برای میزبانهای سیار
امروزه، میلیونها نفر کامپیوترهای قابل حمل دارند و علاقه مندند در هر جا که هستند پست الکترونیکی خود را بخوانند و به سیستم فایل معمولی خود نیز دسترسی داشته باشند. این میزبانهای سیار موجب پیچیدگی جدیدی میشوند: باری هدایت بستهای به میزبان سیار، شبکه باید ابتدا آن را بیابد موضوع ملحق شدن میزبانهای سیار به شبکه خیلی جوان است اما در اینجا برخی از مشکلات را مطرح کرده راه حلهای ممکن را ارائه میکنیم.
مدل میانی که طراحان از آن استفاده میکنند در شکل 14 آمده است در اینجا یک شبکه گسترده وجود دارد که حاوی مسیریابها و میزبانها است. شبکههای محلی و شهری و سلولهای بی سیم به این شبکه گسترده متصلاند.
میزبانهایی که حرکت نمیکنند (ثابت اند) از طریق سیمهای مسی یا فیبر نوری به شبکه وصل میشوند. بر عکس دو نوع میزبان دیگر وجود دارند. میزبانهای مهاجر میزبانهای ثابتیاند که گاهی از یک سایت ثابت به سایت ثابت دیگر منتقل میشوند اما فقط وقتی از شبکه استفاده میکنند که به طور فیزیکی به آن وصل باشند. میزبانهای متحرک کسانی هستند که در حال حرکت نیز به شبکه متصل اند. این دو نوع میزبان را میزبانهای سیار مینامند.
فرض میشود تمام میزبانها موقعیت داخلی ثابتی داشته باشند که هرگز تغییر نکند. میزبانها آدرس داخلی ثابتی نیز دارند که محل آنها را مشخص میکنداین حالت را با شماره تلفن 5551212-212-1 مقایسه کنید که نشان دهنده ایالات متحده (کد کشور1) و جزیره مان هاتان (212) است. هدف مسیریابی در سیستمی با میزبانهای سیار، عبارت است از: ارسال بستهها به میزباهای سیار به کمک آدرسهای داخلی آنها، و خواندن بستهها توسط میزبانها در هر جایی که هستند.
در مدل شکل 14 جهان ( از نظر جغرافیایی) به واحدهای کوچکی تقسیم شده است. این واحدها را ناحیه مینامیم به طوری که هر ناحیه یک شبکه محلی یا سلول بی سیم است هر ناحیه دارای یک یا چند نمایندگی خارجی است است که فرایندهایی هستند که تمام میزبانهای سیار ناحیه را نگهداری میکند بعلاوه هر ناحیه دارای نمایندگی داخلی است. این نمایندگی میزبانهایی را که خانه شان در این ناحیه قرار دارد ولی فعلا با ناحیه دیگری در حال ملاقاتاند نگهداری میکند.
با بزرگ شدن اندازه شبکه، جدولهای مسیر یابی مسیریابنیز به تناسب آن رشد میکنند. با بزرگ شدن اندازه جدولهای ، نه تنها حافظه مصرف شده بیشتر میگردد ، بلکه زمان لازم برای جست وجو درجدول بیشتر میشود. و برای گزارش وضعیت آنها به پنهای باند بیشتری نیاز است . ممکن است شبکههای به حدی رشد که دیگر امکان نداشته باشد.که هر مسیر باب برای هر مسیریاب دیگر دارای یک وارده باشد ، لذا مسیر یابی به صورت سلسله مراتبی انجام میشود. مانند شبکه تلفن.)
وقتی مسیر یابی سلسله مراتبی به کار گرفته میشود ، مسیر یابها به ناحیه هایی تقسیم میشوند به طوری که هر مسیریابدر ناحیه خودش تمام جزئیات مربوط به چگونگی ارسال بستهها به مقصدها را میداند اما از ساختار داخلی سایر ناحیه خبر ندارد. وقتی شبکههای مختلفی به هم وصل میشوند. طبیعی است که باید به صورت ناحیههای جداگانه در نظر گرفته شوند تا نیاز نباشدمسیر یابهای موجود دریک شبکه ، از ساختار توپولوژیکی مسیر یابهای دیگر اطلاع داشته باشند.
درشبکههای بزرگ،امکان دارد سلسله مراتب دو سطحی کافی باشد، امکان دارد لازم باشد که ناحیهها به صورت خوشهها دسته بندی شوند، خوشهها به منطقه هایی تقسیم تقسیم شوندو غیره این روند آنقدر ادامه مییابد تا دیگر اسمی برای گروه بندی وجود نداشته باشند. به عنوان مثال از سلسله مراتب چند سطحی ،فکر کنید که بسته چگونه میتوانید ترافیک را به مسیر یابهای محلی دیگر هدایت کند، اما ترافیکها خارج از ایالت را به مسیریابلوس انجلس میفرستد.مسیریاب لوس آنجلس میتواند ترافیک را به مسیریابهای محلی دیگر هدایت کند،اما ترافیکهای ناحیهای را به نیوریک میفرستند.مسیریاب نیویورک میتواند طوری برنامه نویسی شود که کل ترافیک را به مسیریابی در کشور مقصدی که مسئول کنترل ترافیک ناحیهای است ، مثل نایروبی ، هدایت کند، سرانجام ،بسته به سمت پایین درخت در کنیا حرکت میکند تا به مالیندی برسد.
شکل 11 یک مثال کمی از مسیریابی در سلسله مراتب دو سطحی با پنج ناحیه را نشان میدهد. جدول مسیریابی کامل مربوط به مسیریاب1A دارای 17 وارده است(َ(شکل 11)(ب) وقتی مسیریابیهای محلی،واردههای ،وجود دارد،اما ناحیههای دیگر در یک مسیر باب جمع شدهاند لذا کل ترافیک ناحیه 2 از طریق خط 1B-2A منتقل میشود اما بقیه ترافیک از راه دور ،از طریق خط 1C-3B منتقل خواهد شد مسیر یابیها در هر ناحیه،صرفه جویی در فضای جدول بیشتر میشود.
با این صرف جویی ،باید تاوانی را پس داد و آن، افزایش طول مسیر است به عنوان بهترین مسیر از 1A به SC از طریق ناحیه 2 است ،اما در مسیر یابی سلسله مراتبی ،5 از طریق ناحیه 3 منتقل میشود زیرا این کار برای اغلب مقصدها در ناحیه پنج بهتر است .
وقتی شبکه منفردی بسیار بزرگ میشود این سوال مطرح است: سلسله مراتب چند سطح باید داشته باشد؟ بعنوان مثال زیر شبکهای با 720 مسیریاب را در نظر بگیرید. اگر سلسله مراتبی وجود نداشته باشد، هر مسیریاب به 72 وارده جدول نیاز دارد اگر زیر شبکه به 24 ناحیه 30 مسیریابی تقسیم شود هر مسیریاب نیازمند 30 وارده محلی و 23 وارده راه دور است که مجموع آن 53 وارده است. اگر سلسله مراتب سه سطحی انتخاب شود، با هشت دسته که هر کدام حاوی 9 ناحیه از مسیریابها باشند هر مسیریاب برای مسیریابی محلی به 10 وارده نیاز دارد و برای مسیریابی به سایر نواحی در دسته خود به 8 وارده نیاز دارد و برای خوشههای راه دور به 7 وراده نیاز دارد که در مجموع برابر با 25 است. کامون و کلینراک (1979) کشف کردند که بهترین تعداد سطوح در زیر شبکهای با N ln است که به ازا هر مسیریاب به N ln وارده نیاز دارد. آنها همچنین نشان دادند که افزایش میانگین طول مسیر در اثر مسیریابی سلسله مراتبی اندک است و اغلب قابل قبول خواهد بود.
مسیریابی پخشی
در بعضی از کاربردها میزابانها میخواهند پیام هایی را به تمام یا بعضی از میزبانها ارسال کنند، بعنوان مثال خدمات توزیع گزارشات هواشناسی، بازسازیهای بازار سهام، یا برنامه رادیویی روزمره، با عمل پخش به تمام ماشینها و خواندن اطلاعات توسط آن ماشینها بهتر کار میکنند ارسال همزمان بستهای به تمام مقصدها، پخش کردن نام دارد. برای انجام آن راههای گوناگونی پیشنهاد شدند.
یک روش پخش که نیاز به ویژگی خاصی از زیر شبکه ندارد، این است که منبع، بسته متفاوتی را به تمام مقصدها بفرستد.ای روش نه تنها پهنای باند زیادی را مصرف میکند بلکه لازم است منبع لیست کاملی از تمام مقصدها را داشته باشد در عمل این راه حل ممکن است، تنها امکان باشد، اما روش مطلوبی نیست.
روش دیگر، غرق کردن است. گرچه غرق کردن برای ارتباطات نقطه به نقطه مناسب نیست، ولی برای پخش میتواند قابل قبول باشد به ویژه اگر هیچکدام از روشهای تشریح شده زیر، قابل استفاده نباشند. مشکل غرق کردن به عنوان تکنیک پخش این است که بستههای زیادی تولید میکند و پهنای باند بسیاری را مصرف مینماید. این مشکلات در به کار گیری آن بعنوان الگوریتم مسیریابی نقطه به نقطه نیز مطرح اند.
الگوریتم سوم مسیریابی مقصدهای چندگانه است. اگر این روش به کار گرفته شود، هر بسته یا حاوی لیستی از مقصدها است یا حاوی نگاشت بیتی است که نشان دهنده مقصد است. وقتی بستهای به مسیریاب میرسد مسیریابها تمام مقصدها را کنترل میکند تا مجموعهای از خطوط خروجی مورد نیاز را تعیین نماید (خط خروجی در صورتی مورد نیاز است که بهترین مسیر به حداقل یکی از مقصدها باشد) مسیریاب نسخه جدیدی از بسته را برای تمام خطوط خروجی که مورد استفاده قرار گرفتند تولید میکند و در هر بسته فقط مقصدهایی را قرار میدهد که خط را به کار میگیرند. در نتیجه مجموعه مقصد بین خطوط خروجی تقسیم میشود. پس از تعداد کافی از جهشها، هر بسته فقط یک مقصد را با خود میبرد و میتوان با آن مثل بسته معمولی برخورد کرد. مسیریابی مقصدهای چندگانه مانند بسته هایی است به طور جداگانه آدرس دهی شدند، مگر هنگامی که چند بسته از یک مسیر هدایت شوند که در این صورت یکی از آنها کل هزینه را میپردازد و بقیه مجانی عبور میکنند.
چهارمین الگوریتم پخشی، برای مسیریاب آغازگر پخش، از درخت بایگانی استفاده میکندة یا از هر درخت پوشای مناسب استفاده مینماید. درخت پوشا زیر مجموعهای از زیرشبکه است که تمام مسیریابها را در بر میگیرد و فاقد حلقه است. اگر هر مسیریاب بداند کدامیک از خطوط متعلق به درخت پوشا است، میتواند بسته دریافتی را بر روی تمام خطوط درخت پوشا به جز خطی که بسته از آن رسیده است کپی نماید این روش از پهنای باند به خوبی استفاده میکند؛ و کمترین تعداد بستههای مورد نیاز برای انجام این کار را تولید مینماید. این روش از پهنای باند به خوبی استفاده میکند و کمترین تعداد بستههای خمورد نیاز برای انجام کار را تولید مینماید. تنها مشکل این است که هر مسیریاب باید اطلاعاتی راجع به درخت پوشا داشته باشد. گاهی این اطلاعات وجود دارند (مثلا، در مسیریابی حالت پیوند)، اما گاهی نیز وجود ندارد (مثلا در مسیریابی بردار فاصله).
آخرین الگوریتم پخشی، حتی هنگامی که مسیریابها اطلاعاتی راجع به درختهای پوشا نداشته باشند، سعی میکند رفتار الگوریتم قبلی را تخمین بزند. این ایده، پیشروی مسیر معکوس نام دارد و بسیار ساده است. وقتی بسته پخشی به مسیریاب میرسد مسیریاب کنترل میکند آیا بسته دریافت شده از منبع از همان خطی آمدکه بستهها در حالت عادی برای آن منبع پخش ارسال میشوند یا خیر. اگر اینطور باشد، احتمال این که بسته پخشی خودش بهترین مسیر را از منبع طی کند بسیار زیاد است و اولین نسخهای است که به مسیریاب میرسد به این ترتیب مسیریاب نسخههایی از آن را به تمام خطوی به جز خطی که از آن آمده است میفرستد اما اگر بسته پخشی برای رسیدن به منبع از خطی غیر از خط بهینه وارد شود بسته بعنوان بسته تکراری نادیده گرفته میشود.
نمونهای از الگوریتم پیشروی مسیر معکوس در شکل 12 آمده است. قسمت (الف) زیرشبکه را نشان میدهد، قسمت (ب) درخت بایگانی مربوط به مسیریاب I آن زیر شبکه را نشان میدهد و قسمت (ج) چگونگی عملکرد الگوریتم مسیر معکوس را نشان میهد در جهش اول U بسته هایی را به N , H , H , F میفرستد (که در سطر دوم درخت نشان داده شده است). هر کدام از این بستهها از مسیر بهینه به I دریافت میشونهد (با فرض اینکه مسیر بهینه در درخت بایگانی باشد) و دور حرف آن دایرهای کشیده شده است. در جهش دوم هشت بسته تولید میشوند؛ هر مسیریابی که در جهش اول بستهای را دریافت کرد، دو بسته تولید میکند. ضمن تولید تمام این هشت بسته به مسیریابهای ملاقات نشده قبلی میرسند که پنج بسته از آنها در امتداد خط بهینه به مقصد میرسد. از شش بستهای که در جهتش سوم تولید میشود فقط سه تا از مسیر بهینه میرسند (در K , E , C) و بقیه تکراریاند. پس از پنج جهش و 24 بسته، پخش خاتمه مییابد در حالی که اگر درخت بایگانی دنبال میشد چهار جهش و 14 بسته لازم بود.
امتیاز مهم پیشروی مسیر معکوس این است که کارایی خوبی دارد و پیاده سازی آن ساده است. لازم نیست مسیریابها اطلاعاتی راجع به درختهای پوشا داشته باشند، و در هر بسته نیازی به سربار لیست مقصدها یا نگاشت خصی نیاز ندارد، در حالی که فرایند غرق کردن به این راهکار نیاز دارد (شمارنده جهش درهر بسته و اطلاع قبلی از قطر زیر شبکه، یا لیستی از بسته هایی که تا کنون از هر منبع دریافت شده اند.)
مسیر یابی بردار فاصله از نظرو تئوری کار میکند، اما در عمل مشکل جدی دارد با این که پاسخ صحیح میدهد، ولی به کندی عمل میکند به ویژه به خبرهای خوب، واکنش سریع ولی به خبرهای بد واکنش نشان میدهد مسیر یابی را در نظر بگیرید که بهترین مسیر آن را به X بزرگ باشد، ادگر در مبادله بعدی ، همسایه A ناگهان تاخیر اندکی به X را گزارش کند، مسیریاباز خطی که به A میآید برای ارسال ترافیک به X استفاده میکند در یک مبادله بردار، اخبار خوب پردازش میشوند.
برای مشاهده چگونگی انتشارخبرهای خوب، زیر شبکه پنج گرهای خطی شکل 6 رادر نظر بگیرید،که درآن تعداد جهشها به عنوان مقیاس است فرض کنید A از همان اول از کار افتاد و تمام مسیر یابهای دیگر این را میدانند به عبارت دیگر تمام آنها تاخیرهای رسیدن به A رت بخ صورت بی نهایت ضبط کرده اند
وقتی A را به کار میافتد . سایر مسیر یابها از طریق مبادله بردار ، آگاه مس شوند برای سهولت فرض کنیم زنگ بزرگی وجود دارد که برای شروع همزمان مبادله بردار در تمام مسیر یابها به صدا در میآید در زمان مبادله نخست B میفهمد که همسایه چپ آن تا A آن را تاخیری ندارد صفراست سپس B در جدول مسیر یابی خود ثبت میکند که A تا همسایه چپ ، یک جهش فاصله دارد سایر مسیر یابها فکر میکنند که A هنوز از کار افتاده است در این لحظه وارده هایی جدول مسیر یابی A در سطر دوم شکل 6 برابر است الف لذا جدول مسیر یابی را بازسازی میکند تا مسیری به طول 2 را نشان دهد اما D و E تاکنون خبرهای جدید را نشنیده اندن بدیهی است که خبرهای جدید با سرعت یک جهش درهر مبادله بخش میشود در زیرشبکههای که طولانی ترین مسیر که ان به طول N جهش است. در N مبادله هرکسی از خطوط از خطوط و مسیریاب هایی که تازه فعال شدهاند باخبر میشود.
اکنون وضعیت شکل 6 (ب) را در نظر میگیریم در این شکل تمام خطوط و مسیریابها در آغاز فعالاند وفاصله مسیر یابهای Aتا, E,D,C,B به ترتیب عبارتند از 1و2.3و4 ناگهان A از کار میافتد یا خط بین A, B قطع میشود از دید B فرقی نمیکند که کدامیک اتفاق افتاده است.
در مبادله اولین بسته، B چیزی از A نمیشنود خوشبختانه C میگوید نگران نباشید من مسیری به طول 2 به A دارم لذا B میداندکه مسیر C از طریق خود B میداند که C ممکن است ده خط خروجی داشته باشد .که هر کدام دارای مسیرهای مستقلی به A هستند که طول آنها 2 است در نتیجه B فکر میکند که میتواند از طریق C به A برسد با مسیرهای به طول 3 در مبادله اول E,D واردههای خود را برای A را بازسازی میکنند.
در مبادله دوم C در مییابدکه هریک از همسایه هایش ادعا میکنند که طول مسیر انها را به A برابر با 3 است یکی از آنها به طور تصادفی انتخاب میکندو فاصله جدید به A را برابر با 4 منظور میکند سطر سوم از شکل 6 الف مبادلههای بعدی نتایج بقیه شکل 6 الف را تولید میکنند.
از این شکل پیدا است که چرا خبرهای بد کندی ارسال میشوند : هیچ مسیر یابی مقداری بیش از کمترین مقدار تمام همسایه هایش را ندارد گاهی تمام مسیر یابها بی نهایت بار کار میکنند.به همین دلیل ، عاقلانه است که بی نهایت را برابر با طولانی ترین مسیر به علاوه 1 قرار داد اگر مقیاس تاخیر زمان باشدو حد بالایی تعریف شدهای وجود ندارد لذا برای با طولانی ترین مسیر با تاخیر طولانی مثل مسیر از کار افتاده رفتار نشود وجود نداردلذا برای اینکه با مسیری با تاخیر طولانی، مثل مسیر از کار افتاده نشود ،نیاز به حد بالایی است لذا این مسئله بی نهایت گرایی نام دارد تلاش زیادی برای حل آن انجام شد ، ولی هیچ کدام موفق نبوده اند. مسئله مهم این است که وقتی X به Y میگوید مسیری در اختیار دارد،Y نمیتواند بفهمد که آیا خودش در آن مسیر قراردارد یا خیر .
مسیر یابی حالت پیوند
مسیر یابی فاصله تا سال 1979 در ARPANET مورد استفاده قرار گرفت و از ان پس جای خود را به مسیر یابی حالت پیوند داد. و مشکل عمده موجب مرگ آن شد. یکی از این که مقیاس تاخیر، طول صف بود و هنگام انتخاب مسیریابها پهنای باند را در نظر نمیگرفت در آغاز تمام خطها 56KBPS بودند لذا پهنای باند موضوع مهمی نبود اما وقتی بعضی از خطوط به 235KBPS وبعضی دیگر به MBPS 55/1 تغییر یافتند عدم توجه به پهنای باند را به عنوان مقیاس در نظر گرفت اما مشکل دوم نیز وجود داشت، یعنی الگوریتم برای همگرا شدن به زمان زیادی نیاز دارد . بی نهایت گرایی به این دلایل الگوریتم دیگری به نام مسیریابی حالت پیوند جای ان را گرفت اکنون شکلهای گوناگونی از مسیر یابی حالت پیوند مورد استفاده قرار میگیرد.
ایده مسیر یابی حالت پیوند ساده است ودر پنج بخش بیان میشود هر مسیریابباید:
1-همسایه هایش را تشخیص داده و آدرس شکبهها آنها را بداند.
2-تاخیر با هزینه تا همسایه هایش را اندازه گیری کند.
3- ایجاد بستهای که اطلاعات به دست آمده از همسایهها را نگهداری کند.
4-این بستهها را به تمام مسیریابها ارسال نماید.
5-کوتاهترین مسیر به هر مسیر دیگر را محاسبه کند.
در نتیجه کل توپولوژی و تمام تاخیرها به طور آزمایشی اندازه گیری میشود وبه مسیر یابهای دیگر توزیع میگردد. سپس الگوریتمهای دیکسترا میتواندبرای یافتن کوتاهترین مسیرها را به مسیر یابها دیر مورد استفاده قرار گیرد هریک از پنج مرحله را به تفضیل مورد بررسی قرار میدهیم.
کسب اطلاعاتی راجع به همسایهها
وقتی مسیر فعال شد، اولین کارش این است که همسایه اش را بشناسد این کار با ارسال بسته HELLO ویژهای به هر خط نقطه به نقطه انجام میشود. انتظار میرود مسیریابطرف دیگر پاسخی بدهد وخود را معرفی کند این اسامی باید منحصر به فرد باشند زیرا وقتی مسیریاب دور،می یابدبه F متصل اندباید مشخص کند که آیا منظور هر سه ، همان F است یا خیر؟
وقتی دو یا چند مسیریاببا شبکههای محلی را به هم متصل باشند. وضعیت کمی پیچیده تر است. شکل 7 الف شبکه محلی را با سه مسیریابA,C,F نشان میدهد که مستقیما به آن متصلاند هرکدام از این مسیریابها به یک یا چند مسیریاب دیگر متصل شدهاند .
یک روش مدل سازی شبکه محلی این است که به عنوان یک گروه در نظر گرفته شود شکل( 7 ب )در اینجا گره جدید و مصنوعی به نام N را معرفی میکردیم . که F,C,A به آن متصل اند امکان رفتن از A به C در شبکه محلی ، با مسیر ANC مشخص شده است.
اندازه گیری هزینه خط
در الگوریتم مسیر حالت پیوند لازم است. هر مسیریاباندازه تاخیر تا همسایه هایش را بداند. و یا حداقل ، اندازه تقریبی آن مشخص باشد مستقیم، ترین راه برای تعیین این تاخیر، ارسال بسته ECHO ویژهای در خط است که طرف دیگر آن را فوراً برگرداند، با اندازه گیری زمان رفت وبرگشت و تقسیم ان بردو ، مسیریابفرستنده میتواند تخمین معقولی از تاخیر را به دست اورد حتی برای نتایج بهتر، این کار میتوان چند بار انجام داد و میانگین را مورد استفاده قراردارد. در این روش به طور ضمنی فرض میشودکه تاخیرها متقارن اند. درحالی که همیشه این طور نیست.
موضوع جالب این است که آیا هنگام اندازه گیری تاخیر، با را باید درنظر گرفت یا خیر برای در نظر گرفتن بار، تایمر رفت وبرگشت باید از زمانی که ECHO در صف قرار میگیرد. شروع به کار کند برای صرف نظر از بار،تایمر رفت وبرگشت باید از زمانی که ECHO به جلوی صف رسیده باشد.
هر دو روش بحث هایی را میطلبد معنای به حساب آوردن تاخیرهای مربوط به ترافیک ، این است که وقتی مسیریاب دو خط با پهنای باند مساوی را در پیش روا داشته باشد، به طوری که یکی از آنها همواره تحت بار سنگین قراردارد و دیگری این این طور نباشد مسیر مربوط به خط فاقد بار را به عنوان مسیر کوتاهتر در نظر میگیرد. این روش کارایی بهتری دارد متاسفانه با در نظر گرفتن بار در محاسبات تاخیر مخالفت هایی صورت گرفت زیر شبکه شکل 8 را در نظر بگیرید که به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده است و توسط دو خط CF-, EI به هم متصل شدهاند فرض کنید بیشترین ترافیک بین شرق غرب از خط ترافیک شرقی – غربی از طریق EI منتقل میشودو بار ان افزون میگردد. در نتیجه در بازسازی بعدی، CF کوتاهترین مسیر خواهد بود. لذا امکان دارد جدولهای مسیر یابی شدیدا تغییر میکنندو منجر به مسیر یابی غیر عادی و بسیاری از مشکلات دیگر شوند. اگر از بار صرف نظر شودو فقط پنهای باند منظور گردد، این مشکل نمیآید از طرف دیگر بار میتواند در هر دو خط پخش شود. اما این راه حل ، بهترین مسیر را مورد استفاده قرار نمیدهد با این وجود برای اجتناب از برخورد در انتخاب بهترین مسیر، معقول است که بار در چندین خط توزیع شود.
ساخت بستههای حالت پیوند
وقتی اطلاعات مورد نیاز برای مبادله جمع آوری شد قدم بعدی هر مسیریاب این است که بستهای حاوی تمام دادهها ایجاد کند. در ابتدای هر بسته،هویت فرستنده قرار میگیرد، سپس شماره ترتیب و سن قرار دارد و تعدادی از همسایهها به دنبال آن قرار میگیرند راجع به سن قرار دارد در ادامه توضیح داده خواهد شد. برای هر همسایه ، تاخیر در خطوط نشان داده شدهاند بسته حالت 1بوندمتناظر با هر شش مسیریابدر شکل 9 (ب) آمده است.
ساخت بستههای حالت پیوند ساده است. بخش مشکل ان تعیین زمان ساخت آنها است یک راه حل این است که به طور دورهای ساخته شوند. یعنی ،در فواصل زمانی ایجادگردند. روش دیگر این است که وقتی رویدادهای مهمی مثل از کار افتادن خط یا همسایه وفعال شدن دوباره انها یا تغییر خواص آن، اتفاق میافتد ایجاد گردد.
توزیع بستههای حالت پیوند.
جالب ترین بخش الگوریتم توزیع قابل اعتماد بستههای حالت پیوند است وقتی بستهها توزیع شدند و درخط قرار گرفتندمسیر یابها اولین بسته هایی را که دریافت میکنند، تغییر میدهند. در نتیجه مسیر یابهای مختلف ممکن است نسخه هایی گوناگونی از توپولوژی را به کار گیرند،و این کار منجر به ناسازگاری حلقه های، ماشینهای غیر قابل دستیابی و سایر مشکلات شوند.
ابتدا، الگوریتم توزیع اولیه رامورد بحث قرار میدهیم. سپس اصلاحاتی را انجام دهیم ایده اصلی ، استفاده از الگوریتم غرق کردن برای توزیع بستههای حالت پیوند است برای کترل غرق کردن هر بسته حاوی شماره ترتیبی است که با ارسال هر بسته، یک واحد افزایش مییابد.وقتی بسته حالت پیوند دیگری دریافت میشود ،با لیستی از بستهها که تاکنون دیده شدهاند مقایسه میشود اگر بستهای دریافت شود. به هر خطی به جز خطی که از ان آمده است، توزیع میگردد.و اگر تکراری باشد،صرف نظر میشوداگر بستهای دریافت شود که شماره ترتیب آن کوچک تر از بالاترین شمارهای باشد که تاکنون مشاهده شده است به دلیل کهنه بودن رد میشود. زیر مسیریابدادهها جدیدی دارد.این الگوریتم دارای مشکلات خاصی است اما این مشکلات قابل کنترلاند یکی این که اگر شمارهها تمام شدند، بسته هایی بعدی از اول شماره گذاری شوند راه حل این مشکل، استفاده از شماره ترتیب 32 بیتی 32 بیتی است اگر در هر دقیقه یک بسته حالت پیوند ایجاد شود.137سال طول میکشد تا چرخش صورت میگیرد. لذا از این حالت میتوان صرف نظر کرد.
دوم اینکه اگر مسیریاباز کار افتد و شماره ترتیب خود را از دست میدهد. اگر مجدداً از صفر شروع کند، بسته بعدی به عنوان بسته تکراری رد خواهد شد.
سوم اینکه اگر شماره ترتیب خراب شود و 540،65 به جای 4(خطای یک بیتی ) دریافت شود ، بستههای 5 تا 540،65 به علت کهنگی رد میشوند زیرا فرض میشود که شماره ترتیب باید 540،65 باشد.
راه حل این مشکلات این است که سن هر بسته بعد از شماره ترتیب قرار داده میشود و هر ثانیه یک واحد از آن کسر گردد . وقتی که سن به صفر رسید. از اطلاعات حاصل از آن مسیریاب صرف نظر میشود. فرض کنید در هر 10دقیقه بسته جدیدی میرسد. لذا مهلت اطلاعات مسیریاب وقتی تمام میشود که مسیریاب غیر فعال شود یاشش بسته متوالی از بین رفته باشد، البته این حالت رویداید نامحتملی است هرمسیریاب در فرآیند غرق کردن اولیه، از فیلد سن یک واحد میکاهد لذا اطمینان حاصل میشود که هیچ بستهای نمیتواند از بین برود و یا مدت زمان زیادی زنده بماند (بستهای که سن آن به صفر باشد. نادیده گرفته میشود.)
اصلاحاتی در این الگوریتم توانمندی ان را زیاد میکند وقتی بسته حالت پیوند به مسیریابمیآید تا ارسال شود فورا برای انتقال در صف قرار نمیگیرد.بلکه به ناحیه نگهدارندهای میرود تا مدت کوتاهی را منتظر بماند. اگر قبل از انتقال آن ، بسته دیگری از همان منبع برسد، شماره ترتیب آنها مقایسه میشود اگر باهم برابر باشند بسته تکراری نادیده گرفته میشود اگر مساوی نباشند قدیمی تر، نادیده گرفته میشود اگر مساوی نباشند. قدیمی تر نادیده گرفته نادیده گرفته خواهد شد. برای حفاظت در مقابل خطاها مسیریاب مسیریابتمام بستههای حالت پیونداعلام وصول میشوند وقتی خط آزاد میشود ناحیه نگهدارنده به طریق نوبتی پیمایش میشود. تا بسته با اعلام وصولی را برای ارسال انتخاب نماید.
ساختمان دادهای که مسیریابB برای زیر شبکه شکل 13-5 الف استفاده میکند در شکل 10 آمده است هر سطر ، متناظر با بسته حالت پیوندی است که از راهع رسید و هنوز به طور کامل پردازش نشده است. جایی که بسته از انجا ارسال شد و شماره ترتیب وسن ، دادههای ان درجدول ذخیره میشود به علاوه نشانگرهای ارسالی و اعلام وصول برای هر سه خط B وجود دارند به ترتیب به F,C,A معنای نشانگرهای ارسالی این است که بسته باید به خط تعیین شده ارسال گرددو معنای نشانگرهای اعلام وصول این است که باید در آنجااعلام وصول شوند.
در شکل 10 بسته حالت پیوند مستقیما از A رسیده است. لذا همانطور که با بیتهای نشانگر نشان داده شده است باید به C, F ارسال شود. و به A اعلام وصول گردد. به طور مشابه بستهای از F باید به A و C ارسال شود و به F اعلام وصول گردد.
اما، وضعیت در بسته سوم که از E میآید. این بسته دوباره میآید یک بار از طریق EAB و یک بار از طریق EFB در نتیجه فقط باید به C ارسال گردد، اما باید به A و F اعلام وصول شود (همانطور که با بیتها مشخص شده است.)
اگر بستهها اولیه هنوز دربافر باشد و بسته تکراری دریافت شود،بیتها باید تغییر کنندو به عنوان مثال اگر قبل از این که وارده چهارم موجود در جدول ارسال شود. یک کپی از حالت c برسد این شش بیت به 100011 تغییر میکند تا نشان دهد که بسته باید به f اعلام وصول شود ، ولی نباید به آنجا ارسال گردد.
محاسبه مسیرهای جدید
وقتی مسیریابمجموعه کاملی از بستههای حالت پیوند را جمع اوری کرد، میتواند گراف کامل زیر شبکه را ایجادنماید ،زیرا همه پیوندها نمایش داده میشوند در واقع هر پیوند دوبار نمایش داده مس شود در هر جهت یکبار از میانگین دو منقدار یا از هرکدام به طور جداگانه میتوان استفاده کرد.
اکنون الگوریتم دیکسترا را میتوان اجرا کرد تا کوتاه ترین مسیر به همه مقصدها را بیاید نتایج این الگوریتم میتوانددر جدول مسیر یابی قرار گیرد و عمل عادی از سر گرفته شود.